دانلود کتاب Kant's Groundwork of the Metaphysics of Morals: A Commentary
کتاب کار بنیادی کانت از متافیزیک اخلاق: یک تفسیر نسخه زبان اصلی
دانلود کتاب کار بنیادی کانت از متافیزیک اخلاق: یک تفسیر بعد از پرداخت مقدور خواهد بود
توضیحات کتاب در بخش جزئیات آمده است و می توانید موارد را مشاهده فرمایید
توضیحاتی در مورد کتاب Kant's Groundwork of the Metaphysics of Morals: A Commentary
نام کتاب : Kant's Groundwork of the Metaphysics of Morals: A Commentary
عنوان ترجمه شده به فارسی : کار بنیادی کانت از متافیزیک اخلاق: یک تفسیر
سری :
نویسندگان : Jens Timmermann
ناشر : Cambridge University Press
سال نشر : 2007
تعداد صفحات : 226
ISBN (شابک) : 0521862825 , 9780521862820
زبان کتاب : English
فرمت کتاب : pdf
حجم کتاب : 1 مگابایت
بعد از تکمیل فرایند پرداخت لینک دانلود کتاب ارائه خواهد شد. درصورت ثبت نام و ورود به حساب کاربری خود قادر خواهید بود لیست کتاب های خریداری شده را مشاهده فرمایید.
توضیحاتی در مورد کتاب :
من این کتاب را برای یک سمینار فارغ التحصیل درباره اخلاق خواندم. کانت در «مبنای متافیزیک اخلاق» با زیرکی مشاهده می کند که مردم عادی چگونه درباره اخلاق صحبت می کنند. او استدلال می‌کند که دیدگاه‌های مردم عادی در مورد اخلاق پیش‌فرض است، که یک اصل اخلاقی عالی وجود دارد و آن «واجب مقوله‌ای» است که در بخش دوم کتاب مورد بحث قرار می‌گیرد. در بخش اول، او در مورد ارزش صحبت می کند، و احترام یا احترام خاصی که ما برای کسی که کارهای درست را انجام می دهد قائل هستیم. گاهی اوقات افراد به دلایل اشتباه کارهای درست را انجام می دهند. او علاقه مند است که چه چیزی باید صادق باشد تا یک عمل ارزش اخلاقی داشته باشد. او به نوعی از سودگرایان انتقاد دارد. منفعت گراها می گویند که می توانید قبل از صحبت در مورد آنچه درست یا اخلاقی است، در مورد آنچه خوب است، یعنی شادی صحبت کنید. برای کانتی‌ها «حق» مقدم بر این سؤال است که چه چیزی خوب است. قبل از صحبت از خوبی ها باید اخلاق را وارد کرد. استعداد و توانایی اگر خوب استفاده شود خوب است، می تواند بد هم باشد. به عنوان مثال هکرهای کامپیوتری که "ویروس" ایجاد می کنند. فقط یک چیز به خودی خود بدون قید و شرط خوب است، آن هم «اراده» خوب که به معنای اراده شخصی است که می خواهد کار درست را انجام دهد. حتی اگر برنامه به نتیجه نرسد، آنها همچنان اراده خوبی دارند. آنها مایلند کار درست را انجام دهند زیرا این کار درست است. کانت استدلال می کند که عمل تنها زمانی ارزش اخلاقی دارد که از روی احترام به وظیفه انجام شود. به عنوان مثال، اگر یک مغازه دار در تلاش برای زیبا جلوه دادن مشتریان صادق باشد، کار درستی انجام داده است، اما فقط در "تطابق با وظیفه". او از روی تمایل عمل کرد. اگر مغازه دار به دلیل خوب بودن صادق باشد یا بچه ها را دوست داشته باشد، باز هم عمل او از روی تمایل انجام می شود زیرا "دوست دارد این کار را انجام دهد"، اما ارزش اخلاقی او در عمل کمتر است. مغازه داری که ارزش اخلاقی دارد، کسی است که صادق باشد، زیرا کار درستی بود. گزاره دوم کانت این است که یک عمل ارزش اخلاقی خود را از «حداکثر» خود می گیرد. ماکسیم یک اصطلاح فنی برای کانت است. maxim نوعی اصل است که توضیح می دهد چرا کسی کاری را انجام می دهد. کانت فکر می‌کند که هرگاه به یک عمل عمل می‌کنیم، همیشه اصولی وجود دارد که ما بر اساس آن عمل می‌کنیم. بنابراین می‌توانید یک ماکزیم را به شکلی در نظر بگیرید: من A (نوعی عمل) را در C (مجموعه‌ای از شرایط) برای P. انجام خواهم داد (برای هدفی). حالا اینطور نیست که به طور معمول وقتی عمل می کنید برای خودتان فرمول بندی می کنید که این حرف من است، این چیزی است که من به آن عمل می کنم. با این حال، کانت فکر می‌کند که وقتی کاری را انجام می‌دهید، یک اصل وجود دارد که انتخاب شما را توصیف می‌کند. بنابراین، کانت فکر می‌کند یک اصل اساسی در آنجا وجود دارد، و این اصل است که کانت فکر می‌کند که تصمیم‌گیرنده واقعی در مورد اینکه آیا عمل شما ارزش اخلاقی دارد یا نه، است. فقط اعمالی که به نظر او اصل درستی دارند ارزش اخلاقی دارند. گزاره سوم کانت این است که وظیفه، ضرورت عمل به احترام قانون است (نه قانون دولتی). کانت فکر می‌کند که اعمال به دلیل احترام به «قانون اخلاقی جهانی» که برای همه موجودات عاقل الزام‌آور است، ارزش اخلاقی دارد. این کلینچر واقعی برای کانت در بخش اول کتابش است. این که اعمال زمانی ارزش اخلاقی دارند که شخصی که آن عمل را انجام داده است، به این دلیل است که فکر می‌کند یک قانون اخلاقی وجود دارد که به او دستور می‌دهد آن عمل را انجام دهند. مثلاً «من باید آن قانون را رعایت کنم، لازم است؛ چاره ای جز اطاعت از قانون ندارم». کانت فکر می‌کند که این مفهوم پیروی از قانون اخلاقی جهانی همان چیزی است که به عمل می‌دهد، ارزش آن همان چیزی است که باعث می‌شود به آن احترام ویژه‌ای قائل شویم که او فکر می‌کند ما به اعمالی می‌دهیم که مردم فقط به این دلیل که فکر می‌کنند درست بوده‌اند، آنها را انجام داده‌اند. این تنظیمی است برای "واجب مقوله ای" مهم و معروف کانت که او استدلال می کند برای همه صدق می کند. همه اینها در بخش دوم است. ما می توانیم قواعد زیادی را از امر مقوله ای استنتاج کنیم. امر مقوله ای تنها یک اصل اساسی اخلاق است، اما می توان آن را به طرق مختلف صورت بندی کرد. کانت سه فرمول از امر مقوله ای داشت. هر سه فرمول روش متفاوتی برای بیان امر مقوله ای هستند. امر مقوله ای یک قانون اخلاقی است که باید در مورد همه موجودات عقلی، صرف نظر از آن، اعمال شود. از آنچه آنها دارند. فرمول اول «فرمول قانون جهانی» است که کانت گفته است که هر عملی یک اصل دارد. هر زمان که شما کاری انجام می دهید، یک اصل، یک اصل ذهنی وجود دارد که به آن عمل می کنید و اینکه ما نباید بر اساس اصولی عمل کنیم که نتوانیم آن را برای تبدیل شدن به یک قانون جهانی انتخاب کنیم. کانت سپس ادامه می دهد که هنوز برای هر عملی، علاوه بر اصل آن، غایتی نیز وجود دارد، هر عملی پایانی دارد. میل و ارسطو نیز این را می گویند. کانت می گوید اگر شما یک امر قاطع دارید، باید غایتی وجود داشته باشد که همه موجودات عاقل آن را غایت خوبی بدانند، این امر واجب است. این نمی تواند نوعی اثر اعمال ما باشد، زیرا انواع چیزهایی که در دنیای پدیدار تولید می کنیم فقط به این دلیل ارزش دارند که به آنها اهمیت می دهیم. این باید غایتی باشد که همه عقلا باید به آن اهمیت دهند. این نمی تواند یک هدف سودمند یا یک هدف از پیامدها باشد. اگر آن را به عنوان یک غایت ارزش قائل شویم، اگر آن را به عنوان یک غایت انتخاب کنیم، این ادعا برای دیگران وجود دارد که آن را نیز مهم بدانند، بنابراین، این یک غایت اجباری واقعی است که خود بشریت می بیند. پس طبیعت عقلانی خودش ارزش دارد. فرمول دوم "فرمول انسانیت" است که می گوید، من فقط خاص نیستم زیرا همه فکر می کنند ارزشمند هستند. نمی توان با دیگران به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف رفتار کرد. این به فرد ادعا می کند که از افراد دیگر کمک می کند. برده داری نمونه ای از این فرمول به عنوان نمونه است. این اشتباه است که با مردم فقط به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف رفتار کنیم. (با این حال، شما از کیسه خوار مواد غذایی استفاده نمی کنید زیرا او پول می گیرد). وقتی فرمول قانون جهانی و فرمول انسانیت را کنار هم می گذارید، راه دیگری برای فرمول بندی امر مقوله ای به دست می آورید. فرمول سوم "فرمول پادشاهی پایان ها" است. ما باید خودمان را قانونگذار برای پادشاهی از مردم بدانیم که برای خودشان هدف هستند و برای کانت این همان کاری است که وقتی اخلاقی عمل می کنیم انجام می دهیم. ما فقط باید بر اساس اصولی عمل کنیم که می توانند قوانینی برای یک جامعه (پادشاهی) از موجودات عاقل باشند. بنابراین، ما در این جامعه هم رعیت هستیم و هم حاکم، زیرا قوانین خود را وضع می کنیم و سپس باید از آنها اطاعت کنیم. به همین دلیل است که کانت فکر می‌کند که امر مقوله‌ای برای همه ما الزام‌آور است، زیرا آن را بر خود تحمیل می‌کنیم و قوانین را وضع می‌کنیم، نه اینکه فقط به این دلیل که ممکن است در صورت نافرمانی، کسی ما را مجازات کند. طبق نظر کانت، ما از قبل بدون اینکه در مورد آن فکر کنیم، امر مقوله را می پذیریم. ما به ایده های استقلال و انگیزه می رسیم. ما در نهایت به این ایده می پردازیم که عقل به تنهایی باید بتواند ما را برانگیزد تا به روش خاصی عمل کنیم، که از نظر کانت به این معنی است که ما دارای خودمختاری (خود فرمانروایی) هستیم، (با انگیزه عقل در مقابل امیال)، که به ما اراده آزاد می دهد. ما فقط در صورتی می توانیم به قوانین اخلاقی مقید باشیم که این نوع خودمختاری داشته باشیم، اگر انگیزه عقل داشته باشیم، اگر به یک معنا اراده آزاد داشته باشیم. کانت فکر می‌کند که در جهت دیگری نیز پیش می‌رود، اگر اراده آزاد داشته باشیم، مقید به امر مقوله‌ای هستیم. بنابراین، فیلسوفان می پرسند آیا ما واقعاً اراده آزاد داریم؟ همچنین، تا چه حد ما توسط علیت حرکت می کنیم؟ کانت می گوید قوانین بر علیت حاکم هستند. یکی از انواع قانون، قوانین حرکت نیوتن، قوانین علمی است. فیلسوفان درباره این سوال بحث می کنند که آیا اعمال انسان مانند این قوانین است؟ آیا می توانیم اعمال انسان را پیش بینی کنیم؟ آیا خواسته‌های ما باعث می‌شود که به روش‌های خاصی عمل کنیم؟ آیا می توان اقدامات ما را از پیش تعیین کرد؟ برخی می گویند بله. ارسطو این را «علیت کارآمد» می نامد. برخی آنها را «قوانین ضرورت طبیعی» می نامند. با توجه به نحوه عملکرد جهان طبیعی، همه چیز باید به روش خاصی اتفاق بیفتد و جهان توسط قوانین خاصی اداره می شود. کانت می‌گوید اگر اراده آزاد داشته باشیم، قوانینی که بر انتخاب‌های ما حاکم هستند، قوانین ضرورت طبیعی نیستند. اگر اراده آزاد داشته باشیم، اراده یا عقل عملی ما اصول خود را انتخاب می کند، قوانین خود را برای عمل به آن انتخاب می کند، و این قوانینی هستند که ما را وادار به انجام برخی کارها می کنند. اگر اراده آزاد داشته باشیم، اراده ما اصول خاصی را برمی گزیند که اینها باید برای همه قانون داشته باشند. یک قانون جهانی، این امری قطعی است. بنابراین، از نظر کانت، اگر ما اراده آزاد داشته باشیم، در این صورت امر مقوله ای برای ما الزام آور است. توصیه می کنم برای درک بهتر این اثر را به آرامی بخوانید و قسمت های کلیدی را تکرار کنید. کار کانت برای هر کسی که به فلسفه و اخلاق علاقه مند است ضروری است.
فهرست مطالب :
Cover......Page 1
Half-title......Page 3
Title......Page 5
Copyright......Page 6
Dedication......Page 7
Contents......Page 9
Acknowledgements......Page 10
Note on quotations from Kant’s works......Page 11
What a ‘groundwork’ of moral philosophy can and cannot do......Page 13
Pessimism and optimism in Kant’s moral theory......Page 16
The character of moral duty......Page 20
A priori and a posteriori: the grounds of action......Page 21
Kant’s method: analytic, synthetic and the need for a ‘deduction’......Page 23
The story of the Groundwork......Page 27
Section I: Transition from common to philosophic moral cognition of reason......Page 31
Section II: Transition from popular moral philosophy to the metaphysics of morals......Page 32
Section III: Transition from the Metaphysics of Morals to the Critique of Pure Practical Reason......Page 33
1 Classification of the disciplines of philosophy, according to their subject matter and mode of cognition......Page 35
2 Why pure moral philosophy, or a ‘metaphysics of morals’, is necessary......Page 39
3 The project of grounding a metaphysics of morals......Page 43
BIBLIOGRAPHY......Page 48
1 Onthe unconditional value of a good will......Page 49
2 Amorally good will, not happiness, is the natural purpose of reason......Page 55
3 Elucidation of the concept of duty by means of three propositions......Page 59
4 The law of duty, general conformity to law as such, is the condition of a will that is good in itself......Page 78
5 Concluding remarks: common and philosophic moral cognition of reason......Page 80
BIBLIOGRAPHY......Page 83
Section II: Transition from popular moral philosophy to the metaphysics of morals......Page 84
1 Preliminaries......Page 85
2 The doctrine of imperatives......Page 93
3 The categorical imperative......Page 107
4 The first variant: universal laws of nature......Page 111
5 Interlude......Page 122
6 The second variant: rational creatures as ends-in-themselves......Page 124
7 The third variant: autonomy in a kingdom of ends......Page 136
8 Reflections on the variant formulations of the categorical imperative......Page 143
9 The autonomy of the moral will......Page 148
10 Transition to Section III: How is a synthetic practical proposition possible?......Page 151
BIBLIOGRAPHY......Page 152
Section III: Transition from the metaphysics of morals to the critique of pure practical reason......Page 154
1 The concept of freedom is the key to the explanation of the autonomy of the will......Page 155
2 Freedom as property of the will of all rational beings......Page 161
3 The interest attaching to the ideas of morality......Page 162
4 The ‘deduction’: how is a categorical imperative possible?......Page 173
5 The extreme boundary of all practical philosophy......Page 178
6 Conclusion: Comprehending that we cannot comprehend morality......Page 184
BIBLIOGRAPHY......Page 185
Appendix A:\rSchiller’s scruples of conscience......Page 186
Appendix B:\rThe pervasiveness of morality......Page 189
Appendix C:\rUniversal legislation, ends and\rpuzzle maxims......Page 191
Appendix D:\r‘Indirect duty’: Kantian consequentialism......Page 195
Appendix E:\rFreedom and moral failure: Reinhold\rand Sidgwick......Page 198
Appendix F:\rThe project of a ‘metaphysics of morals’......Page 202
AUTONOMY AND HETERONOMY......Page 207
ENDS AND PURPOSES......Page 209
FREEDOM OF WILL......Page 210
HAPPINESS......Page 212
MAXIMS......Page 213
MOTIVATION......Page 214
REVERENCE......Page 215
VOLITION AND CHOICE......Page 216
ENGLISH TRANSLATIONS......Page 218
STUDIES OF KANT’S MORAL PHILOSOPHY......Page 219
OTHER SECONDARY LITERATURE......Page 220
INDEX NOMINUM......Page 222
INDEX RERUM......Page 224
توضیحاتی در مورد کتاب به زبان اصلی :
I read this book for a graduate seminar on Ethics. In "The Groundwork of the Metaphysics of Morals," Kant astutely observes how ordinary people speak about morality. He argues, ordinary people's views are presupposed about morality, that there is one supreme moral principle it is the "Categorical Imperative" which is discussed in section two of the book. In section one, he talks about value, and special regard or esteem we have for someone who does the right things. Sometimes, people do the right things for wrong reasons. He is interested in what has to be true for an action to have moral worth. He has a kind of criticism of Utilitarians. Utilitarians say you can talk about what is good, i.e., happiness, before talking about what is right or moral. For Kantians "right" comes prior to the question of what is good. One must bring morality in before talking about the good. Talent and ability is good if put to good use, it can also be bad; for example computer hackers creating "viruses." Only one thing is good in and of itself unconditionally, which is a good "will" which means the will of a person who wants to do the right thing. Even if the plan doesn't work out they still have good will. They desire to do the right thing because it is the right thing. Kant argues that action has moral worth only if it is done out of respect for duty. For example, if a shopkeeper is honest in an effort to look good to customers he did the right thing, but only in "conformity with duty." He acted out of inclination. If the shopkeeper is honest out of being nice or likes kids then his action is still done out of inclination because he "likes to do it," but his moral worth is less in the action. The shopkeeper who has moral worth is the one who is honest because it was the right thing to do. Kant's 2nd proposition is that an action gets its moral worth from its "maxim." Maxim is a technical term for Kant; maxim is a kind of principle that explains why someone does something. Kant thinks that whenever we act on an action there always is some maxim that we are acting on. So you can think of a maxim as having the form: I will do A (some kind of action) in C (some set of circumstances) for P. (for some purpose). Now it is not as if normally when you act you formulate to yourself here is my maxim, here is what I am acting on. However, Kant thinks that when you do something there is some maxim that describes your choice. Therefore, Kant thinks there is an underlying maxim there, and it is this maxim Kant thinks that is the real decider about whether your action has moral worth or not. Only actions with the right maxim he thinks have moral worth. Kant's3rd proposition is that duty is the necessity of acting out of respect for law, (not government law). Kant thinks that actions get there moral worth from being done out of respect for a "universal moral law" that is binding on all rational beings. This is the real clincher for Kant in the first section of his book. That actions have moral worth when the person who did the action did it because he or she thought that there is a moral law that commands them to do the action. For example, "I must obey that law, it is necessary; I have no choice but to obey the law." That notion of following the universal moral law is what gives the action, Kant thinks, its worth that is what makes it worthy of the special esteem he thinks we give actions when people have done them just because they thought they were right. This is the setup for Kant's all important and famous "categorical imperative which he argues applies to everyone. This is all in Section II. We can deduce many rules from the categorical imperative. The categorical imperative is the only one fundamental principle of morality, but it can be formulated in a variety of different ways. Kant had three formulas of the categorical imperative. All three formulas are a different way of wording the categorical imperative. The categorical imperative is a moral law that has to apply to all rational beings, regardless of what ends they have. The 1st formula is the "Universal Law Formula," which Kant said that every action has a maxim. Whenever you do anything there is some maxim, some subjective principle you are acting on and that we shouldn't act on any maxim that we couldn't choose to become a universal law. Kant then goes on to say that still for every action, in addition to its maxim, there is also an end, every action has an end. Mill and Aristotle also say this. Kant says if you have a categorical imperative there has to be an end that all rational beings see as a good end, this is mandatory. It can't be some kind of effect of our actions, because the kinds of things we produce in the phenomenal world only have value because we care about them. It has to be an end that all rational beings must care about; it can't be a utilitarian end, or one from consequences. If we value it as an end it has value, if we choose it as an end then there is a claim on others to see it as important as well, thus, this is a real mandatory end that humanity itself sees. Rational nature itself then has value. The 2nd formula is "The Formula of Humanity" which states, I'm not just special because everyone thinks they are valuable. Can't treat other people as merely a means to an end. This gives one a claim to the help from other people. Slavery is an epitome of this formula as an example. It is wrong to treat people ONLY as a means to an end. (However, you are not using a grocery bagger as such because he gets paid). When you put the Universal Law Formula and Formula of Humanity together, you get another way of formulating the Categorical Imperative. The 3rd Formula is "The Kingdom of Ends Formula." We ought to be thinking of ourselves as legislators for a kingdom of people who are ends to themselves and for Kant that is what we are doing when we are acting morally. We should only act on maxims that can be laws for a community (Kingdom) of rational beings. Thus, we are both subjects and sovereigns in this community, because we make our own laws and then we must obey them. This is the reason Kant thinks that the categorical imperative is binding on all of us because we impose it on ourselves and make the laws, not binding just because somebody might punish us if we disobey. We already accept the categorical imperative according to Kant without thinking about it. We end up with the ideas of autonomy and motivation. We end up with the idea that reason alone must be capable of motivating us to act a certain way which for Kant means we have autonomy (self rule), (motivated by reason as opposed to desires), which gives us free will. We can only be bound by moral laws if we have this kind of autonomy, if we are motivated by reason, if we have in a sense a free will. Kant thinks it goes in the other direction as well, if we have a free will then we are bound by the categorical imperative. Thus, philosophers ask do we truly have free will? Also, to what extent are we moved by causation? Kant says laws govern causation. One type of law is Newton's laws of motion, scientific laws. Philosophers debate the question is human actions like these laws? Can we predict human actions? Do our desires cause us to act in certain ways; can our actions be predetermined? Some say yes. Aristotle calls this "efficient causation." Some call them "laws of natural necessity." Given the way the natural world works, things have to happen in a certain way and the world is governed by certain laws. Kant says if we have a free will, then the laws that govern our choices are not going to be laws of natural necessity. If we have a free will, then our will or our practical reason will choose its own principles, its own laws to act on, and those will be the laws that will cause us to do certain things. If we have a free will, then our will chooses certain principles these must have form of a law for everyone; a universal law, this is the categorical imperative. Thus, for Kant, if we have free will then the categorical imperative is binding on us. I recommend you read this work slowly and repeat key passages for better comprehension. Kant's work is a must for anyone interested in philosophy, and ethics.
پست ها تصادفی