توضیحاتی در مورد کتاب :
"من هرگز رفقای خود را شکست نخواهم داد. . . . من بیش از سهمم از تکلیف، هر چه که باشد، صددرصد و سپس مقداری به دوش خواهم کشید.» —از Ranger Creed
در اوایل مارس 2010، ژنرال استنلی مک کریستال، افسر فرمانده همه نیروهای ایالات متحده و ائتلاف در افغانستان ، با رئیس جمهور حامد کرزی در یک بازار کوچک روستایی قدم زد. هنگامی که مردم شهر افغانستان در اطراف آنها ازدحام کردند، یک راکت طالبان با صدای بلند در فاصله ای دورتر به زمین اصابت کرد. کرزی به مک کریستال نگاه کرد که شانه هایش را بالا انداخت. دو رهبر به خوشامدگویی به مردم شهر و گوش دادن به نظرات آنها ادامه دادند.
این سفر نمونه ای از کل دوران حرفه ای مک کریستال بود، از اولین روز او به عنوان نماینده وست پوینت تا آخرین روز او به عنوان یک معترض. یک ژنرال چهار ستاره ارزش هایی که او به طور گسترده مورد تحسین قرار گرفته است مشهود بود: گرسنگی برای دانستن حقیقت در زمین، شجاعت یافتن آن، و فروتنی برای گوش دادن به صحبت های اطرافیانش. حتی به عنوان یک فرمانده ارشد، مک کریستال خود را به جلو مستقر می کرد و اغلب با سربازانش به گشت زنی می رفت تا چالش های آنها را از نزدیک تجربه کند.
در این خاطرات روشن، مک کریستال رک و پوست کنده قسمت های اصلی را بررسی می کند. و جنجال های حرفه پر حادثه او. او با صراحت در تلاقی تاریخ، رهبری و تجربه خود می کاود تا کتابی با ارزش تولید کند.
مک کریستال به عنوان یک افسر جوان به ارتش آشفته پس از ویتنام پیوست. شاهد و شرکت در برخی از سخت ترین مبارزات ارتش ما بودیم. او بسیاری از رهبران برجسته ای را که با آنها خدمت کرده و تعداد انگشت شماری از رهبران بدی را که یاد گرفته است از آنها تقلید نکند، توصیف می کند. او پرتره ای واضح از تشکیلات نظامی سنتی را ترسیم می کند که در یک نسل خود را به نیروی سازگار و انعطاف پذیری تبدیل کرد که به زودی در عراق، افغانستان و جنگ علیه تروریسم آزمایش می شود.
/ div>
مک کریستال بیشتر دوران اولیه زندگی خود را در دنیای عملیات ویژه گذراند، در زمانی که این نیروهای نخبه به طور فزاینده ای موثر و ضروری شدند. او از نبردی می نویسد که در سایه توسط فرماندهی عملیات ویژه مشترک (JSOC)، که او از سال 2003 تا 2008 آن را رهبری کرد. JSOC به یکی از موثرترین سلاح های ضد تروریسم ما تبدیل شد، در رویارویی با القاعده در عراق.
< div>
به مرور زمان، JSOC مقادیر حیرت آور اطلاعاتی را برای یافتن و حذف مؤثرترین و خطرناک ترین تروریست ها، از جمله رهبر القاعده در عراق، ابو مصعب الزرقاوی، جمع آوری کرد. شکار زرقاوی برخی از جذابترین صحنههای این کتاب را به نمایش میگذارد، زیرا تیم مککریستال با بازجوییهای دشوار، فناوری پیشرفته اما کمیاب، هفتهها نظارت بیوقفه، و تصمیمهای دردناک دست و پنجه نرم میکرد. > مک کریستال همان انرژی را به جنگ افغانستان آورد، جایی که چالشها حتی بزرگتر بودند. گزارش افشاگرانه او از روابط نزدیک او با رهبران افغانستان استناد می کند و به خوانندگان دریچه ای منحصر به فرد به جنگ و کشور می دهد.
در نهایت، سهم من از وظیفه
چیزی فراتر از جنگ و صلح، تروریسم و ضد شورش است. همانطور که مک کریستال می نویسد: «بیشتر از روی خوش شانسی تا طراحی، بخشی از برخی رویدادها، سازمان ها و تلاش هایی بوده ام که در تاریخ بزرگ خواهند بود، و بیشتر از آن که نخواهند شد. تعهد فداکارانه، سیاست های کوچک، بی رحمی وصف ناپذیر و شجاعت آرام را در مکان ها و مقادیری دیدم که هرگز تصور نمی کردم. اما آنچه که من بیشتر به یاد خواهم آورد رهبران هستند."
توضیحاتی در مورد کتاب به زبان اصلی :
“Never shall I fail my comrades. . . . I will shoulder more than my share of the task, whatever it may be, one hundred percent and then some.” —from the Ranger Creed
In early March 2010, General Stanley McChrystal, the commanding officer of all U.S. and coalition forces in Afghanistan, walked with President Hamid Karzai through a small rural bazaar. As Afghan townspeople crowded around them, a Taliban rocket loudly thudded into the ground some distance away. Karzai looked to McChrystal, who shrugged. The two leaders continued greeting the townspeople and listening to their views.
That trip was typical of McChrystal’s entire career, from his first day as a West Point plebe to his last day as a four-star general. The values he has come to be widely admired for were evident: a hunger to know the truth on the ground, the courage to find it, and the humility to listen to those around him. Even as a senior commander, McChrystal stationed himself forward, and frequently went on patrols with his troops to experience their challenges firsthand.
In this illuminating memoir, McChrystal frankly explores the major episodes and controversies of his eventful career. He delves candidly into the intersection of history, leadership, and his own experience to produce a book of enduring value.
Joining the troubled post-Vietnam army as a young officer, McChrystal witnessed and participated in some of our military’s most difficult struggles. He describes the many outstanding leaders he served with and the handful of bad leaders he learned not to emulate. He paints a vivid portrait of the traditional military establishment that turned itself, in one generation, into the adaptive, resilient force that would soon be tested in Iraq, Afghanistan, and the wider War on Terror.
McChrystal spent much of his early career in the world of special operations, at a time when these elite forces became increasingly effective—and necessary. He writes of a fight waged in the shadows by the Joint Special Operations Command (JSOC), which he led from 2003 to 2008. JSOC became one of our most effective counterterrorism weapons, facing off against Al Qaeda in Iraq.
Over time, JSOC gathered staggering amounts of intelligence in order to find and remove the most influential and dangerous terrorists, including the leader of Al Qaeda in Iraq, Abu Musab al-Zarqawi. The hunt for Zarqawi drives some of the most gripping scenes in this book, as McChrystal’s team grappled with tricky interrogations, advanced but scarce technology, weeks of unbroken surveillance, and agonizing decisions.
McChrystal brought the same energy to the war in Afghanistan, where the challenges loomed even larger. His revealing account draws on his close relationships with Afghan leaders, giving readers a unique window into the war and the country.
Ultimately, My Share of the Task is about much more than war and peace, terrorism and counterinsurgency. As McChrystal writes, “More by luck than design, I’d been a part of some events, organizations, and efforts that will loom large in history, and more that will not. I saw selfless commitment, petty politics, unspeakable cruelty, and quiet courage in places and quantities that I’d never have imagined. But what I will remember most are the leaders.”